سه شنبه 15 تیر 1395
بازدید:
5523
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی مرکز گردشگری علمی-فرهنگی دانشجویان ایران (ISTTA)، آب يک ذره از آتشي که در جان زمين هست بر مي دارد و با املاح معدني و گوگرد و کلر و سديم و ... مي آميزد و از دل زمين بيرون مي زند. آب گرم بار املاحش را روي زمين مي گذارد و دوباره در جايي ديگر به زمين فرو مي رود و اين قصه مدام تکرار مي شود. قصه آبگرم و چشمه هاي آبگرم ايران هم هزاران سال است که تکرار مي شود و دهان به دهان مي چرخد تا از ابوعلي سيناي طبيب تا پزشکان امروزي، همه بر خواص و اثرات مثبتش مهر تاييد بزنند و من و شما را روانه اين چشمه ها کنند. چشمه هايي که گاهي بي رنگ، بي بو و بي مزه اند و گاهي رنگي، بد بو و بد مزه اما هميشه خاصيتي براي رو کردن دارند. از درمان امراض پوستي گرفته تا تسکين دردهاي عصبي و تنفسي. دامنه هاي البرز و زاگرس بيشترين سهم را در ميزباني چشمه هاي آبگرم دارند اما چشمه هاي آبگرم ايران به البرز و زاگرس قناعت نکرده و هر جا توانسته اند از دل زمين بيرون زده اند، از مشهد تا کردستان و از آستارا تا گنوي بندرعباس.
دواي درد عضلاني
استخر چهارصد و خرده اي متري گاوميش گلي به اندازه کافي، جا براي ماندن و راه رفتن و شنا کردن و حتي بازي کردن دارد. اسم و رسم دارترين آبگرم سرعين، استخرهاي زيادي را سيراب مي کند و تن هاي بسياري را گرم. آبگرم جريان خون را افزايش مي دهد. سوخت و ساز سلول ها را زياد مي کند و دفع مواد زائد بدن را تسريع تا گرفتگي هاي عضلاني رفع شوند و نارحتي و درد کم.
10 چشمه شفابخش
صد واندي چشمه آب گرم در اردبيل نه چندان بزرگ، آنقدر زياد هست که اردبيل را رکورد دار کند و چشمه هايش را اولين مقصد آبگرم دوستان ايران. آب هاي گرم اردبيل فقط پر تعداد نيستند، پرفايده اند و البته با سر و سامان، آن قدر که در بين بهترين آبگرم هاي ايران حداقل چند تايي اهل اردبيل هستند. اردبيل و مشکين شهر و سردابه و ... پر از چشمه هاي آب گرمند اما اسم و رسم دارترين آبگرم اردبيل ساکن شهر کوچکي است که چشمه هاي آب گرم بزرگش کردند؛ سرعين روستايي کوچک بود و غريب تا وقتي همه نمي دانستند شهر، شهر چشمه هاي بهشتي است. تا وقتي آوازه چشمه هاي جوشان و پر آبش، ايراني و فرنگي را روانه دامنه هاي سبلان نکرده بود. حالا سرعين چندين آبگرم فوق العاده دارد که هر کدام خاصيتي دارند و رنگ و بويي. در متن پيش رو آبگرم هاي مهم ايران را معرفي و نقشه هاي مسير مربوط به هر کدام را ترسيم کرديم. طبيعتاً بخش زيادي از اين آبگرم ها مربوط به استان اردبيل است که پرطرفدارند و پر فايده.
1- گاوميش گلي
چشمه اي براي تمام فصول
زمستان که مي رسيد، آب رودخانه يخ مي زد و آسياها بيکار مي شدند اما چرخ آسياهاي سرعين هميشه مي چرخيد. سبلان و سرماي استخوان سوزش هم حريف آب هاي گرمي که از زمين مي جوشيد نبودند و آبگرم «گاوميش گلي» در تمام فصول آسياهاي سر راهش را مي گرداند. گاوميش گلي- پر آب ترين چشمه آبگرم ايران- ترش مزه است و بي رنگ و کمي بودار. آب چشمه دردهاي عمومي را تسکين مي دهد، بيماري هاي حرکتي و قلبي را آرام مي کند و بيماري هاي زنان را درمان. آب پر حجم چشمه بعد از تسکين تمام اين بيماري ها، وارد نهر مي شد و روانه جايي که چرخ ها انتظارش را مي کشيدند. گاوميش هاي سرعين هم از اين آب ها بي بهره نبودند و در آب مازاد چشمه آب تني مي کردند تا نامشان روي چشمه پُر آب سرعين بماند. دماي آب اين چشمه 46 درجه سانتي گراد است و متوسط آبدهي اش 85 ليتر در ثانيه. گاوميش گلي يکي از ده ها چشمه آبگرم پر طرفدار سرعين است. «ساري سو»، «قره سو» ، «پهن لي سو»، «بش باجي»، آتشگاه و ... ديگر رقيبان نه چندان قدر گاوميش گلي اند. سرعين حالا پر است از استخرها و حمام هاي کوچک و بزرگ و هتل هاي ارزان و گران و مغازه هايي پر از آش دوغ و عسل و حلواي سياه. سرعين حالا ديگر بزرگ شده است.
2- قينرجه
چشمه پر مسافر
داغ ترين چشمه آبگرم ايران از دل سبلاني مي جوشد که دامنه هايش هميشه برف دارند. آب جوش اين چشمه به کسي اجازه آب تني نمي دهد تا وقتي گرماي زياده از حدش با سرماي آب سردي که در همان نزديکي از دل کوه بيرون مي آيد، ملايم نشود. دو چشمه آب گرم و سرد سبلان به «نگارستان عجايب و غرايب» احمد اديب پيشاوري هم راه پيدا کرده اند: «ايضا در کوه سبلان چشمه اي است بي مانند که از کثرت برودت هميشه يخ مي بندد و بر گردش چشمه سار بسياري است که پيوسته آب گرم از آنها جاري است.» آب جوش قينرجه، گرم که شد، روانه استخرها و حوض ها و مجتمع آب درماني مي شود تا دردها را دوا کند و تن ها را آرام. آب کلروره گاز دار قينرجه بي رنگ و بي بو و کمي شور است. آب هاي کلروره رماتيسم و لنفاتيسم و راشيتيسم را در تماس با پوست درمان مي کنند و درد بيماري هاي تنفسي با بخور آرام مي شود. اگر گاز هم داشته باشند، تنفس را آسان مي کنند و لوزالمعده را تحريک و دستگاه گوارش را پر کار، مدر هستند و گاهي هم ملين. چشمه آبگرم ميان ييلاق قينرجه در کنار دامنه هاي پوشيده از گل و برف و آب هاي روان و پرندگان در حال پرواز، هر وقت هوا معتدل باشد يا گرم، مملو از مسافرند.
3- قوتورسويي
گرماگرم آتشفشان
«کوه سبلان، بزرگ ترين کوه هاي ممالک ايران و کوه بسيار قوي هيکل است/ با وجود بزرگي هيکل و قواره و رفعت و وسعت و دامن [ه] داري، گردش در آن کوه بسيار آسان [است] والي قله اش با اسب مي شود رفت.» سفرنامه نويس ناشناس عصر صفويان در سبلان نوردي هايش قصه هاي بسياري از طلا و نقره درون چشمه ها و اجساد مدفون در آنها گفته و حتي يک بار چند تکه سنگ برداشته و با خود برده تا اسرارش را کشف کند. اسرار سبلان آتشفشاني را همين چشمه هاي کوچک و بزرگ فاش مي کنند. آبي که از درون زمين سبلان مي جوشد هر چه مي تواند با خودش مي آورد و عقده هاي دل سبلان را خالي مي کند. سبلان آتشفشاني، گوگرد و آتش درونش را در قوتورسو بروز مي دهد تا قوتورسو اسيدي ترين چشمه آبگرم دنيا باشد و آن قدر گوگرد داشته باشد که امراض پوستي را درمان کند. قوتور معادل جَرَب است و جرب بيماري پوستي دردناکي است که خارش و سوزش دارد و روي پوست سوراخ هاي ريز ديده مي شود. آب جرب يا همان قوتورسو بوي مطبوعي ندارد اما زلال است و بي رنگ و کمي شور. رسوب هاي اطراف چشمه هم آن قدر گوگرد دارند که با يک کبريت شعله ور مي شوند و لابد آتش فشاني مي کنند. مشکين شهر، 25 کيلومتري با نزديک ترين شهر به قوتورسو، لاهرود فاصله دارد و از لاهرود هم همين قدر راه تا اسيدي ترين چشمه ايران است.
4- شابيل
به سوي ساوالان
شابيل فقط آبگرم نيست، مبدا همه بالا رفتن و کوهنوردي هايي است که مقصدشان ساوالان است. ساوالان بلندترين قله سبلان است و پر طرفدارترين قله اش. شابيل هميشه مبدا صعود به اين قله بوده و هست. کوهنوردان هميشه حاضر در سبلان کارشان را در شابيل شروع و همين جا تمام مي کنند. آب زلال اما کمي ترش مزه اين چشمه، دواي پادرد و کمردرد و بيماري هاي حرکتي و عصبي است و علاج خستگي هاي صعود به دومين قله بلند ايران. چشمه آبگرم شابيل هم از بلندترين هاست. آب 48 درجه اي شابيل در چشمه اي قل مي زند و بيرون مي آيد که 27 هزار متر از سطح دريا بلند تر است و با اين حساب مرتفع ترين چشمه آبگرم ايران است. شابيل چند کيلومتر بيشتر با قوتورسو فاصله ندارد اما نه آن همه گوگرد دارد و نه آن قدر اسيدي است. در عوض اسيد کربنيک دارد و آبش از نوع آب هاي بي کربناته است که علاج دردهاي عصبي و حرکتي اند. چشمه در بالا دست دره زيباي «شيروان دره سي» بر منظره اي زيبا احاطه داشته و فقط 27 کيلومتر با لاهرود فاصله دارد. مجتمع آب درماني شابيل هم همه چيز دارد؛ از سونا و جکوزي تا استخر و رستوران.
5- سردابه
حوض هايي براي سلامتي
تفرجگاه دلپذير سردابه هم از چشمه هاي آبگرمي که از دل سبلان مي جوشند، بي نصيب نمانده است. چشمه هاي آبگرم سردابه و اطرافش در کنار آبشاري پر آب، در 24 کيلومتري غرب اردبيل و در دامنه شرقي کوه سبلان همسايه يک مجتمع آب درماني مفصل هم هستند. آب چشمه سردابه شفاف، ترش مزه و بي رنگ است اما بي بو نيست. گوگرد، آب اينجا را هم بدبو کرده و البته خاصيت درماني هم به آن داده است. املاح قليايي و گوگرد موجود در آب با رسوب هاي نخودي رنگ مسير رفت و آمدشان را نشانه گذاري کرده اند. چشمه سردابه در ارتفاع 1840 متري از سطح دريا 15 تا 20 ليتر آب در ثانيه تحويل حوضچه مي دهد. در فصول بارندگي آب آبشار زياد مي شود و چمن هاي اطراف سبز مي شوند و سردابه زيباتر مي شود. سردابه در فاصله دو کيلومتري خود «يتي بلوک» يا همان «هفت بلوک» را هم دارد که با همان حوض کوچک و آب شيري رنگ نه چندان خوشبويش دردهاي بسياري را دوا کرده است. اطراف حوض با سنگ هاي کوچک و بزرگ از چمن سرسبز محوطه جدا شده و عمق چنداني ندارد. حوض کوچک هفت بلوک اتاق و استخر و دوش ندارد اما خواص درماني بسياري دارد.
6 -محلات
خبر از سر درون
«امروز بايد به محلات برويم... اين، آبِگرم غريبي است. مثل بعضي آبگرم هاي ديگر نيست که سنگ مي شود. با اين آب زراعت مي کنند، سبزه زراعتش هم از دور پيدا بود. از جاده تا آبگرم دو فرسخ مسافت است.» ناصرالدين شاه قاجار آن قدر قصه چشمه هايي را که آبشان سنگ مي شود، شنيده بود که در سفرنامه عراق عجمش آبگرم محلات را غريب دانسته است. «غريب» که آبش گرم و جوشان است اما آن قدر املاح و کاني ندارد که از دل زمين بيرون نيامده سنگ بشود. محلاتي ها مي گويند آب اين چشمه جوشان، وقتي جايي در ايران مي لرزد، کم يا زياد مي شود، تيره يا روشن مي شود و به شکلي خبر از اتفاقي که افتاده مي دهد. مي گويند آب اين چشمه هم بعد از زلزله اي بزرگ اين قدر زياد شده است. چشمه محلات چشمه اسم و رسم داري بوده و حداقل در دوره قجرها عمارت و حمام داشته است. سلطان محمد سيف الدوله در سفرنامه اش خبر داده: «در دامن کوهي بر سرتلي چشمه آب گرمي هست. آبش زياد است و بسيار گرم. در سر چشمه اين آب از شدت گرمي نمي توان ميان آبش رفت. به امر محمد شاه مرحوم در سر اين چشمه عمارت و حمامي ساخته اند.» حالا هم در کنار چشمه حوض و استخر و حمام هست و مجتمع آب درماني. دماي آب سرچشمه 50 درجه سانتي گراد است و آهن و گوگرد دارد. آب گرم و کمي قرمز رنگ محلات مدر است و نقرس و بيماري هاي کبدي، صفراوي - کليوي را درمان مي کند و کار دستگاه گوارش را آسان. جاده آسفالته دودهک - خورهه از جاده اصلي قم اصفهان قابل دسترسي است و با جاده اي شوسه اي به اين آبگرم مي رسد. جاده دليجان محلات هم راهي به سمت اين آبگرم و قصه هاي شنيدني اش دارد.
7- خرقان
چشمه تاريخي
خرقان فقط برج هاي پر از نقش هاي آجري ندارد، چشمه آبگرم معروفي دارد که استراحتگاه شاهانه داشته و به قول ميرزا خليل مرعشي صفوي در «مجمع التواريخ»، دل کندن از آن سخت بوده است؛ «از فارسجين کوچ کرده به جانب آبگرم خرقان، اردوي همايون در حرکت آمد و چند روز در آن سرزمين به نشاط و کامراني گذرانيدند... چون يک هفته نواب عالي در قزوين ماندند، حکم اشرف صادر شد که اردو که در آبگرم توقف دارند کوچ کرده، به شهر آيند.» شايد برج هاي زيباي خرقان، پل هاي تاريخي فراوان اطرافش و کاروانسراهاي همسايه اش نشانه هاي همين رفت و آمدهاي تاريخي اند.
خرقان در همسايگي شهر آبگرم، شهر چشمه هاي مداوم و مکرر قزوين قرار دارد. آبگرم خرقان خاصيت و اثري شبيه به آبگرم هاي پر طمطراق موتيه و بوربون فرانسه دارد. بخور و دوش بيني اين آبگرم، دواي عفونت هاي مزمن تنفسي و برونشيت است و مسکن سياتيک و رماتيسم و آشاميدنش سوء هاضمه را رفع مي کند. کار آب که در حوض ها و استخرها و دوش ها تمام شد راهي ابهررود مي شود و خرقان را ترک مي کند. آبگرم خرقان در 95 کيلومتري جاده قزوين همدان، همه چيز دارد؛ از مجتمع آب درماني مجهز ارشيا گرفته تا همسايه هاي تاريخي و دشت هاي وسيع.
8- گنو
چشمه و ماهي گورخري
«گن» شکل ديگر «گند» و «اُو» شکل جنوبي «آب» است اما گنو گنداب نيست، آب گرمي است منحصر به فرد در ميان نخل هاي کشيده تاب خورده و ديواره هاي مرتفع آهکي. منحصر به فرد چون زيستگاه ماهي راه راه کوچکي است که بومي ايران است و نامش را از خط هاي روي بدنش وام گرفته است؛ ماهي گورخري يا همان آفانيوس. ماهي جلبک خوار گنو مهمان آب شور و گوگردي گرمي است که ترشحات بزاق را زياد مي کند و معده را به حرکت وا مي دارد و حتي اثر ملين دارد. آب گرم گنو مثل آب هاي گرم اسک و رامسر به درمان بيماري هاي پوستي و رماتيسمي و تنفسي کمک مي کند. جان فراير، پزشک انگليسي در گزارش سفرش به ايران از گرمابه هاي اجنبي سازي گفته که اجداد مجتمع هاي آب درماني امروزي اند. گويا يکي از حمام ها را آلماني ها اينجا ساخته بودند و يکي را يک بانکدار هندي. استخرها، حوض ها و رواق هاي چشمه گنورا نخل هايي دوره کرده اند که از آبگرم تغذيه مي شوند. آب چشمه مثل يک رودخانه کوچک جاري مي شود و بعد از چند کيلومتر گنو پيمايي، آبشار مي شود و سرازير تا چشم انداز گنو، علاوه بر نخل و آسمان آبي و کوه آهکي، آبشار هم داشته باشد. چشمه آب معدني گنو در 34 کيلومتري شمال شرق بندرعباس از معدود آبگرم هاي جنوب ايران است.
9- سادات شهر
درمان با گچ و آهن
دامنه هاي سبز البرز و جاده هاي پر پيچ و خم و ساحل گاهي آرام و گاهي خروشان تنها جاذبه هاي گردشگري مازندران بزرگ نيستند. مازندران در دل شهرهاي کوچک و بزرگش چشمه هاي آبگرم آغشته به منظره هاي زيباي بسياري هم دارد؛ از آبگرم همسايه هتل بزرگ رامسر تا کتالوم و لاويج و سادات محله و شهسوار و 3 هزار آبگرم هايي در دل آب و هواي تر و جنگل و مه. «عين السلطنه» در خاطرات سفرش به مازندران مي نويسد: «اينجا که طبيب و دوانيست، براي هر مرضي آب گرم 3 هزار را تجويز مي کنند و نافع مي دانند.» در شرق رامسر در 100 متري امامزاده بسمل و يک کيلومتري دريا، در دامنه کوه «دريا ديم» چشمه آبگرمي هست که سال هاست در کار درمان دردهاي اهالي و مسافران است. آب اين چشمه از ميان دامنه سنگ هاي آهکي البرز بيرون زده و با خودش گچ و آهن به همراه مي آورد. سادات شهر تا همين هشت سال پيش سادات محله بود و روستا. آبگرمش هم حمام و خزينه نمره اي بود اما حالا سادات محله، سادات شهر شده و آبگرم صاحب استخر و کافي شاپ و لژ خانوادگي. آب کلرو بيکربناته کلسيک و منيزين دار سادات شهر، در درمان بيماري هاي پوستي و روماتيسم موثر است و دردهاي عصبي و عضلاني را تسکين مي دهد.
10- رينه
در دامن ديودماوند
«20 روز تمام در آبگرم مانديم، آبگرم لاريجان از دامنه سمت مشرق کوه دماوند بيرون آمده، بعد از طي يک نيم فرسخي از دره هاي عميق به رود هراز مي ريزد. اين آب به قدر دو، سه سنگ (است) و حرارت آن در وقتي که از چشمه بيرون مي آيد، به قدري است که تخم مرغ را در ظرف چند دقيقه مي پزد و مرغ کشته را که در آن بزنند، قابل پرکندن مي شود.» نسخه هاي اطبا قاجاري پر است از تجويز آبگرم براي درمان سياتيک و درد مفاصل و بيماري هاي پوستي. عبدالله مستوفي هم در شرح زندگي اش از مسافرت هاي پر تعدادي گفته که با بهانه يا بي بهانه به لاريجان و چشمه هاي آبگرمش مي رسيده. رينه در دامنه دماوند، شهرتش را مديون همين آبگرم است و حمام هاي خصوصي و نيمه خصوصي کوچک و بزرگي که از اين آب جان مي گيرند. آبگرم رينه مدام قل قل مي کند و آبگرمي پر از ترکيبات گوگرد بيرون مي دهد. حضور اين ترکيبات را مي شود از بو و مزه آب حس کرد. قرار بوده در شرق اين آبگرم ايستگاه آب معدني مدرني ساخته شود اما جنگ جهاني دوم امان نداده و اين ايستگاه ناتمام مانده تا مخروبه شود. لاريجان جز آبگرم رينه، در کنار خود چشمه آب اسک و قلابن را دارد و آبشارهاي ديدني شاهاندشت و شمس آباد. مدت هاست که آبگرم رينه و خواص بي شمارش در کنار قله سربلند دماوند و جاده هاي سرسبز و دره هاي رنگارنگ، بهانه خوبي است براي مسافرت و آب درماني.