یکشنبه 9 مهر 1402
بازدید:
697
چکیده:
غذا در کنار سایر مؤلفههای فرهنگی، مثل آدابورسوم و زبان، یکی از عناصر اساسی جاذبة فرهنگی گردشگری بهشمار میرود. با وجود این، به اهمیت جاذبههای گردشگری غذا در برنامهریزی مقاصد گردشگری کمتر توجه شده است. این مقاله به بررسی تأثیر ظرفیتهای گردشگری غذا در مرکزیت فضایی مقاصد گردشگری میپردازد. بدینمنظور از رویکرد تحلیل شبکة مقاصد گردشگری و مدل جاذبه در استان مازندران استفاده شده است. بنابراین تعاملات فضایی گردشگری غذا بین شهرستانهای استان با توجه به تعداد و تنوع جاذبهها و زیرساختهای گردشگری آنها و عامل فاصله بهمنزلة عامل محدودکنندة روابط فضایی گردشگری تعیین شد و شاخصهای مرکزیت درجه، مرکزیت بردار ویژه و مرکزیت بینابینی با استفاده از نرمافزار یوسینت محاسبه و در محیط جی آی اس به نقشه تبدیل شد. نتایج نشان میدهد که گردشگری غذا میتواند چشمانداز ظرفیتهای توسعة گردشگری ناحیهای را تغییر دهد؛ بهطوری که شهرستان بابل بهرغم برخورداری کمتر از زیرساختهای گردشگری در مقایسه با برخی شهرستانهای استان مازنداران، بیشترین مرکزیت درجة گردشگری غذا را داشته و مناسبترین ناحیه برای توسعة گردشگری غذا است. همچنین مناسبترین مراکز برای استقرار مراکز نظارت بر کیفیت خدمات گردشگری غذا و تأسیس مراکز اطلاعات و هدایت گردشگران در شرق استان، شهرستان بابل و آمل و در غرب آن، شهرستان چالوس است.
اصغر طهماسبی
استادیار جغرافیای انسانی، دانشگاه خوارزمی
جهت مطالعه/دریافت
مقاله کلیک کنید.