سه شنبه 31 فروردین 1395
بازدید:
6095
چشم اندازهای انسانشناسانه به توسعهی محلی : دانش و عواطف در تعارض
ویراستاران : سیمون آبرام[i]، ژاکلین والدرِن[ii]
انتشارات روتلج 1999
176 صفحه
سیمون آبرام استاد دانشگاه شفیلد است. وی انسانشناسی است برروی توریسم کار می کند. کارهای مردمنگارانه در نروژ، فرانسه و انگلستان انجام داده است از میراث و تاریخ، نوسازی شهری، برنامه ریزی و توسعه، توریسم منظر و ... علایق نظری وی به مطالعات علوم کاربردی و دولت ، و همچنین مساله ی سکونت و دارایی است. از کتاب های نگاشته توسط وی می توان از "فرهنگ و برنامه ریزی"(2011) و "عقلانیت های برنامه ریزی" (2002)، "توسعه برخلاف محیط زیست در برنامه ریزی برای خانه سازی"(2012)، "توریستها و توریسم"(1997) نام برد.
ژاکلین والدرن معاون تحقیق، مدرس و استاد راهنما است در دپارتمان انسانشناسی اجتماعی و فرهنگی و مطالعات بین-المللی جنسیت دانشگاه آکسفورد است. تحقیقاتش در مورد اروپا در مورد هویت، جنسیت، مهاجرت، توریسم و تغییرات سبک زندگی است. از نوشته های وی باید نام برد از: واردها و خارجی ها (1996)، توریست ها و توریسم (1997)، چشم اندازهای انسانشناختی به توسعه ی محلی (2004). ژاکلین مدیر دامارک (موزه و مرکز تحقیق انسانشناختی و باستانشناختی دیا در مالورکای اسپانیا است.
كتاب كشمكش ها و واقعيت هاي توسعه را در سطح محلی، تجربی می سنجد. دربرگیرنده ی مجموعه ای از مطالعات موردی است که نگرش ها و عملکردهای تمامی کسانی را که درگیر طرح های توسعه ی محلی بوده اند را توضیح می دهد. این کتاب که دربرگیرنده ی هشت مقاله، از جمله دو مقاله از دو ویراستار کتاب است، تنها به توسعه در غرب نپرداخته بلکه مطالعات موردی مطرح شده در کتاب، از نقاط مختلف جهان می باشد.
درباره ی این کتاب در سایت روتلج چنین نوشته شده است که :"مواد این کتاب از اروپای جنوبی و شرقی، آسیا و آفریقا جمع آوری شده اند. تمامی مشارکت کنندگان روش های انسانشناختی تحلیل را بکار می برند تا جایگاه احساسات تمایلات شخصی و هویت در واکنش به طرح های توسعه برنامه ریزی شده را روشن سازند. آنها نشان می دهند در دنیایی که عمل مستقیم و اعتراض عمومی پاسخ های روتین به طرح های توسعه محلی هستند، معترضان، توسعه دهندگان و سیاستمداران چگونه نگاه های کاملا متفاوتی را درباره ی محیط زست، جامعه، دولت و توسعه دارند که این نگاه های متفاوت به ورای علایق اقتصادی تعصب آمیز و سیاسی می رود.
نظر ویراستاران:
این کتاب بطور عموم به روشی پویا و تحکم آمیز نگاشته شده است و خوانشی روشنگر را برای کسی که به مسائل توسعه در ارتباط با توریسم علاقه مند است، فراهم می سازد(دکتر مارکوس استفانسن، شرکت توریسم).
"مجموعه ای مفید از آثار جالب و پربصیرت که منافع چندگانه نگاه انسانشناسانه به توسعه ی محلی را روشن می سازد که مطالعات موردی جذاب مختلفی را عنوان می کند که به دقت تقسیمات ساختگی میان "درحال توسعه" و دنیای "توسعه-یافته" را بررسی کرده و آن را فرو می پاشد" (مارکوس پاور، مجله مرور برنامه ریزی جهان سوم).
دو مقاله ای که درباره ی کنیا و مالزی هستند، زمینه ی انتقادی از توسعه در انساشناسی را فراهم می آورند. مقاله ی درباب مرز تازه میان کرواسی و اسلوونی، "یاداوری می کند که چگونه "توسعه" می تواند اشکال انتزاعی سیاسی بیشتری به-خود بگیرد، اما ارتباط شهروندان با تصمیم گیری دولتی، اغلب همان الگوی دیگر پروسه های توسعه ای را دارد"(1999: 2). مقاله ای که درباب توسعه در اسپانیا است به تحلیل تمایلات امروزی به " توسعه ی مشارکتی" می پردازد و شکاف-های چالش برانگیز میان چنین آرمانها و عمل ادامه دار را با جستجوی نقش های مباحثه فرهنگی و اقتصادی نشان می-دهد"(همان). از آنجایی که امروزه صنعت توریسم به یکی از محرک های اصلی توسعه ی اقتصادی تبدیل شده است لذا حضور سه مقاله که مطالعه موردیشان در دریای مدیترانه قرار دارد و هر سه به مساله توریسم پرداخته اند، نباید ما را دچار شک نماید. این سه مقاله به تاثیرات توریسم بر توسعه ی اقتصادی، اجتماعی و سیاسی می پردازند. در کتاب پیش رو، مساله ی کمک های خارجی و توسعه گران بین المللی مورد بحث قرار نمی گیرد بلکه همانطور که در عنوان کتاب نیز عیان است، توسعه توسط ارگان های محلی مورد بحث و بررسی است.
در این معرفی کوتاه، به مقاله ی اول که از خود سیمون است می پردازیم.
فصل اول توسط سیمون آبرام نگاشته شده است. در این فصل وی به جهتگیری های انسانشناسی توسعه پرداخته و سپس به بیان ارتباط میان حکومت داری، دموکراسی، توسعه می پردازد. سیمون آبرام ابراز می دارد که انسانشناسان در دهه ی 1990 به دنبال مدل "غرب توسعه یافته" نبودند بلکه بیشتر به دنبال خدمات عمومی بودند و هنوز بررسی سازمان های محلی توسعه بسیار اندک بود. وی همچنین توضیحاتی را در همین بخش در مورد مقالات مختلف این کتاب ارائه می دهد.
در نیمه ی اخر قرن بیستم مواضعی توسط انسانشناسی توسعه پذیرفته شد، که دو از این موضع ها این هستند: تحلیل برنامه ریزی توسعه به عنوان شکلی از تمرین عقلانیت و تاثیراتش به عنوان شکلی از برهم کنش میان بوروکراسی ها و نفع برندگان. دوم تحلیل عقلانیت توسعه به عنوان محصول مسلط یک ایدئولوژی "غربی" که اساس انتقاد از گفتمان توسعه را فراهم نموده است. هردوی این رویکردها به عدم تعادل میان قدرت و طرف های درگیر در "توسعه" توجه کرده و نیز هردو سعی نموده اند که به ارتباط میان بخشندگان کمک و دریافت کنندگان بپردازند.
روبرتسون از کسانی است که آبرام در مقاله اش به وی اشاره می کند، در جستجوی تاریخ برنامه ریزی. روبرتسون (1984 : 4-3) در این پیگیری تاریخ برنامه ریزی به نتایجی می رسد در این باره که برنامه ریزی اغلب چه اشکالی به خود می گیرد، وی برنامه ریزی را به عنوان یک ”فعالیت معیار که از طریق ترجمه ی ایده ها به فعالیت های عینی بر تکنیک ها و سیستم های سمبلیک مختلفی تکیه می کند تا بتواند با عدم اطمینانیت آینده کنار بیاید" تعریف می کند. در سطح عمل ملی، برنامه ریزی توسعه میدان میان مردم و اداره کنندگان دولت است که در این میدان "دولت تلاش دارد تا جمع را سازمان دهد، شهروندی غیرقابل تشخیص و غیرقابل اعتماد را به یک عموم ساختاریافته، قابل دسترس تغییر دهد"(سلزینک1949). البته همانطور که روبرتسون نیز می داند تفاوت برنامه ها تنها از تفاوت در علایق سیاسی قرار ندارد بلکه تفاوت در معرفت شناسی نیز عاملی مهم است یعنی نگاه های گوناگونی که درباره ی خود معنای برنامه ریزی و دنیای ایده الی که توسعه پیشنهاد می کند. بهرحال مساله این است که همانطور که اسکوبار (1995) تاکید دارد تنها از طریق تحلیل معرفت شناسی و سیاست توسعه هردو باهم است که امکان فراتر رفتن از گفتمان توسعه فراهم می شود.
در نهایت آبرام در تحلیل توسعه محلی برنامه ریزی شده سه عنصر اساسی را شناسایی می کند: فعالیت برنامه ریزی توسعه به عنوان شکلی از حکمرانی و نقش مشارکت در آن، تغییر افکار توسعه که در ارتباط با رایج کردن محیط زیست-گرایی ظهور کرده است، و دلالتهایشان برای تغییر و عقاید متفاوت حکمرانی و دموکراسی.
بالانس قدرت میان عاملان مختلف توسعه، امری پیچیده است و اشکال مشارکت آنقدر متفاوتند که این کلمه نمی تواند چیز خاصی را برساند تنها آنکه "تلاش جهت افزایش کنترل بر منابع و سازمان های تنظیم گر در موقعیت های اجتماعی خاص، در طرفداری از گروه ها و جنبش هایی که تاکنون از چنین کنترلی محروم بوده اند" (دورمان 1995). دورمان در تفکر درباره ی مشارکت، دو مکتب را شناسایی کرد: "برنامه ریزی اجتماعی" جایی که مشارکت جهت آسان سازی تلاش های توسعه ای که توسط آژانس های خارجی بنیاد نهاده شده است، استفاده می شود، و "عمل اجتماعی" که در آن مشارکت یک اجبار اخلاقی است که منجر به توانمندسازی مشارکت کنندگان می شود. با اینحال در هردو رویکرد می توان نگاه ساده لوحانه به پیشرفت را دید.
زمانی که موضوعات توسعه مورد مخالفت قرار می گیرد، این مخالفت ها هیچ به حساب آورده نمی شوند مگر آنکه به اصطلاحات و زبان عاملان توسعه ترجمه شوند. مشکل "مردمان عادی" یا شهروندان غیر متخصص در دستیابی به گفتمان های تکنیکال از موانع اصلی مشارکت کامل است، به همین دلیل است که نویسنده ای مانند دورمان آموزش جهانی را به عنوان کلید توانمندسازی مطرح می سازد. زمانی که اصرار بر آن است که همگی شهروندان باید از گفتمان هایی از مباحثه پیروی که کنند که توسط دولت تنظیم شده اند، منطق های جایگزین از سیاست تاثیرگذار دور گذاشته می شوند.
گاهی هم افراد و گروه های فشار چنان با هم درگیر می شوند که جایی برای خالی ماندن دولت نمی ماند و دولت باید مداخله کند...
برای خواندن مطالب بیشتر در این باره می توانید به کتاب مراجعه نمایید.
فهرست مطالب کتاب بدین صورت است:
• لیست مشارکت کنندگان
• سرآغاز
• تقدیر و تشکر
1. مقدمه: نگاه های انسانشناختی به توسعه ی محلی، سیمون آبرام
2. گفتمان ها برسر توسعه در مالزی، آنه کاترینه لارسن
3. سکس به عنوان تفریح: مدرنیته درمیان زنانی که در میخانه ها در تانزانیا کار می کنند، آوود تاله
4. دولت دربرابر محلی بودن: مرز دولتی تازه میان اسلوونی و کراواسی در در دره ی کُلپای علیا، دوشکا کنِزِویک
5. از اقتصادگرایی به فرهنگ گرایی: ساخت فرهنگ و اجتماعی مخاطره در رود اِسِرا (اسپانیا)، گاسپار مایرام بول و جوز آنگل بِرگووا
6. فضای انکارشده: برنامه ریزان، توریست ها، توسعه دهندگان و محیط زیست گرایان در مالتا، جرمی بویسواسن و نادیا تئوما
7. جاده به سمت خراب کردن: سیاست های توسعه در جزایر بالئاری، ژاکلین والدرن
8. زمانی که نقطه نظرات مخالف جذب می کنند: نمونه ی توریسم در توسعه ی محلی در جنوب فرانسه، کریستین لیندنود
[i] - Simone Abram
[ii] - Jacqueline Waldren