سایت گردشگری کهگیلویه و بویراحمد - جاذبه گردشگری کهگیلویه و بویراحمد
کلیات


شهرستان بوير احمد در شمال خاوری استان كهگيلويه و بوير احمد واقع شده و مركز آن نيز شهر ياسوج است. صنايع دستی در اين منطقه به علت وجود كشاورزی و دام‌داری داراي اهميت زيادي است. قاليچه‌بافی، جاجيم‌بافی و جوال‌بافی از مهم‌ترين صنايع‌دستی اين شهرستان به شمار مي‌رود. مردم اين منطقه به زبان فارسی با گويش لری سخن می گويند و به علت كوچ قبايل و عشاير ايل بزرگ بوير احمد، جمعيت شهر در نوسان است. تل خسروي، تل مهره اي، تپه دم چنار، تپه ملا كانيه (كوشك ملا كانيه)، تل شهداء، قبرستان پاي چل، بقعه امام زاده حسن،بقعه امام زاده قاسم، بقعه امام زاده پهلوان،امام زاده عبدالله، تخت شاه نشين (پايه پل)، آثار تنگ سروك و پل هاي پاتاوه از جمله ديدني هاي شهرستان بوير احمد محسوب مي‌شوند.


بنای مسجد چهل ستون (امام حسين(ع)) نیز در شمال بافت تاريخي دهدشت و احتمالا در محل يكي از دروازه‌هاي اصلي ورودي شهر ساخته شده است. در كنار مسجد مجموعه‌اي شامل حمام، كاروانسرا و 2 امامزاده واقع شده است. ورودي به مسجد در ضلع شمال غرب بنا بوده كه اكنون با ديواري جديدالاحداث مسدود شده است. بنا شامل شبستان و حياط بزرگي بوده كه شبستان آن روي سه رديف هشت‌تايي ستون برپا بوده كه اكنون روي اين ستون‌ها، كار احداث مسجدي جديد آغاز شد كه هنوز تكميل نشده است.

ادامه...


مسجد جامع دهدشت در شرق بافت تاريخي دهدشت و به فاصله اندكي از امامزاده معصوم(ع) واقع شده است . بنا از آثار شهر دوره اسلامي و صفوي دهدشت است كه در دو طبقه و به ابعاد 55/27×50/33 متر ساخته شده است . بنا شامل شبستان ، حياط مركزي ، وضوخانه و اتاق‌هاي كوچكي در مجاورت ورودي ضلع شرقي براي احتمالا آبدارخانه‌ها و مراسم‌ها است . بنا داراي دو ورودي ، يكي ورودي عمومي در ضلع شرقي براي عموم نمازگزاران و ديگري ورودي كوچكي در ضلع جنوب غربي كه به شبستان باز مي‌شده و احتمالاً براي عبور و مرور امام جماعت مسجد تعبيه شده ، است . هر دو ورودي با سنگ‌هاي بزرگ لاشه‌اي به صورت پلكاني ساخته شده‌اند . شبستان داراي 14 رديف ستون بزرگ پافيلي بوده كه وزن طبقه دوم را نيز تحمل مي‌كرده است . دو ورودي پلكاني در دو سمت جنوبي و شمالي مسجد - ابتداي شبستان- ارتباط شبستان با طبقه اول مسجد كه احتمالاً به زنان اختصاص داشت را برقرار مي‌كرد . محراب با سنگ و گچ كار شده و فعلا داراي تزيينات خاصي نيست كه ممكن است تخريب شده باشد . در دو ضلع شمالي و جنوبي حياط آثار ته ستون‌هايي ديده مي‌شود كه احتمالاً دالاني دور اين دو ضلع كشيده شده بود . بنا در سال 1377 به طور كامل خاكبرداري شده و در سال‌هاي 80-79 نيز كارهاي تعميراتي آن به شكل اضطراري صورت گرفت . مسجد مورك نیز در ضلع جنوب غرب بافت تاريخي دهدشت و به فاصله 150 متري جنوب كاروانسرا واقع شده است . مسجد از جمله آثار دوره اسلامي و صفوي دهدشت است . بنا شامل حياط ، شبستان و بخش وضوخانه است .

 

ادامه...

 
محصولات صنايع دستی استان کهگیلویه و بویر احمد شامل: قالی، گليم، جاجیم، سفال، سبد، حصير، نمد، زيلو، گيوه و ريسندگی و بافندگی است. صنايع دستی عشاير استان کهگیلویه و بویر احمد نیز به ابزار و وسایل خانگی و بافته ها تقسيم می‌شوند. ابزار و وسايل خانگی مانند وسايل پخت نان، تفنگ، گرز، داس و تبر كه معمولاً از فلز و چوب ساخته شده؛ بیش تر توسط مردان توليد می شوند. صنايع دست باف نیز شامل: قاليچه، گليم، جاجيم، سفره، جوال، توبره، زيرپا، خورجين و چيزهای ديگری از اين قبيل است كه با استفاده از پشم گوسفندی و موی بز تهيه می‌شود و بافت اين فرآورده‌ها ويژه زنان است.

صنايع دستی موجود در استان کهگیلویه بیش تر شكل خانگی داشته و چندان كارگاه توليدی صنايع دستی در منطقه موجود نيست. فعاليت صنايع دستی در شهرهای استان کم تر صورت می‌گيرد و بیش تر در روستاها و نيز بين عشاير اين استان مركزيت يافته است. صنايع دستی موجود شامل: قالی بافی، گبه‌بافی، گليم‌بافی، جاجيم بافی، بافت خورجين و سياه چادر و در كل قسمت بزرگی از آن شامل بافته‌هايی است كه مواد اوليه آن از پشم گوسفندان تهيه می‌شود. مردان در مراحل توليد این نوع صنايع دستی؛ نقش پررنگی ندارند و توليد صنايع دستی توسط بانوان و دختران صورت می گيرد. بافندگان؛ نقش‌ها را به طور ذهنی در هنگام بافت بر روی محصول پياده می كنند.در گذشته ميان عشاير از رنگ‌های طبيعی برای رنگرزی پشم‌ها استفاده می شد. امروزه نيز با اين كه بیش تر از رنگ‌های شيميايی استفاده می‌شود، رنگ‌هايی را انتخاب می‌كنند كه نزديک به رنگ‌های طبيعی باشد. محصولات دست‌سازی كه در استان كهكيلويه و بويراحمد توليد می‌شود، به طور عمده شامل مصنوعاتی است كه پشم موی حيوانات مهم ترين ماده اوليه‌ی تشكيل‌دهنده‌ی آن ها است. دستگاه های بافندگی در همه ی نقاط كاملاً ابتدايی بوده و تمام مراحل توليد پشم و بافت آن توسط زنان صورت می‌گيرد. ابتدا پشم چيده می‌شود و سپس توسط پره و دوک ريسيده می شود. جنس پره‌ها فلزی و گاهی چوبی است و يا از شاخ بز تهيه می‌شود. امروزه از اين پره‌ها كم تر استفاده می‌شود. جنس پره‌های چوبی از چوب‌هايی مانند زردآلو استفاده می‌شود كه صاف و سنگين است. پره‌ها دارای مقطع عرضی دايره‌ای نيستند. از دو قطعه تشكيل شده و به صورت چليپا درهم فرو می‌روند و يک ميله‌ی باريک از ميان آنان می‌گذرند و در موقع چرخش به دور خودش چرخ گنبدی را ايفا می‌كند.به هنگام ريسيدن؛ ابتدا پشم را به دور مچ دست چپ می‌پيچند و سپس با انگشت دست ديگر آن را می‌كشند تا تار شود و توسط حركت دورانی پرده در جهت گردش عقربه‌های ساعت به هم تابيده می‌شود. و زمانی كه پره نزديک تماس با زمين قرار گرفت. پشم تابيده شده نخ به حالت ضرب در دور پره پيچيده می‌شود و اين حركت مرتب تكرار می‌شود. بعد از ریسيدن نوبت به رنگ روی می‌رسد كه در قديم از روناس، پوست انار، پوست گردو، نيل، وسمه، پوست بلوط، اسبرک، خوشک، زردچوبه و كيكم استفاده می‌شده است. نيل يا وسمه برای رنگ آبی، پوست بلوط و گردو برای قهوه‌ای، روناس برای قرمز، خوشک برای زرد، كيكم رنگ سياه، اسبرک برای سبز استفاده می‌شد.از قره‌قروت نيز برای آماده‌سازی پشم‌ها برای رنگ گرفتن (دندانه كردن) استفاده می شد.قالی‌بافی در بیش تر نقاط اين استان از جمله چرام، چشمه بالتيس، تلگرد، كتا، سيسخت (كه امروزه از رونق افتاده است) آهوروک، بويراحمد، باشتا، بيدزرد و گچساران رواج دارد. مواد اوليه‌ی بافت قالی؛ پنبه است و اجزای تشكيل‌دهنده‌ی قالی عبارت اند از: پود و تار، پرز (خواب قالی)، جنس تارها از پنبه است يا مخلوط پشم و مو و جنس پودها از پشم و پنبه ولی جنس پرز از پشم و گاهی از كاموا‌های رنگی است. دستگاه های بافندگی از نوع افقی است كه از نظر بهداشتی خطرات زيادی برای بافندگان دارد. مخصوصاً در روستاها كه بیش تر دارهای خود را در اتاق‌های كوچک و تاريک و بدون پنجره برپا می‌كنند.دستگاه ها شامل دو تير محكم است كه بر روی زمين با فاصله‌ی مشخصی از هم قرار می‌گيرند و چله‌كشی انجام می‌شود. برای اين منظور سه نفر همكاری می‌كنند. بدين ترتيب كه دو نفر در كنار تيرها قرار می‌گيرند و يک نفر كلاف بارها را بين آن ها جا به جا می كند. نقوش قالی، نقوشی اصيل و سنتی است كه از طبيعت اطراف زيبايی‌ها و اشيای مورد علاقه‌ی بافندگان تركيب شده است. به دليل نزديكی عشاير اين منطقه با عشاير قشقايی و بختياری، تعدادی از نقش مايه‌های اين عشاير در بافته‌ها ديده می‌شود.یكی از قديمی‌ترين نقش‌ها؛ نقش بز است كه مخصوص زمينه و متن قالی است. در حقيقت به نقوشی اطلاق می‌شود كه با استفاده از خطوط شكسته فضاهای هندسی ايجاد می‌كند. (بعضی از طرح‌ها متعلق به 130 سال پيش است).نقش حوض در حوض یکی دیگر از نقوش فرش این منطقه است.
نقش خشتی: در اين نقش متن قالی به مربع‌هايی به درازای 5/0 سانتی‌متر تقسيم می‌كنند و درون هر مربع يک طرح مستقل از ديگری بافته می‌شود و اطراف مربع‌ها با يک حاشيه‌ی باريک و ساده (برگرفته از طبيعت) محاط می‌شود. در اين حاشيه‌ها از نقوش بيد و صنوبر كه نمادی از خوبی بهار و درختان مقدس هستند استفاده می‌شود و يا نقوش شير و خورشيد كه يک نشان قديمی مربوط به دوره ساسانی و آیين مهرپرستی است خورشيد همان مهر يا صدا و شير همان نگهبان ميترا است. گاهی فقط نقش يک شير بزرگ در وسط قالی ديده می‌شود. نقش های سماور، کله اسبی، سرو، زنگوله، پنجه خرس، كژدمی، گل سرخی، صنوبری و پنجره‌ای از دیگر نقش های قالی این منطقه هستند.
گبه بافی: به زيراندازهای عشايری كه پرز بلند دارند گبه می‌گويند. البته در فرهنگ فارسی گبه را معادل خرسک می‌دانند. گروهی ديگر گبه را نوعی فرش خود رنگ می نامند كه بر روی مواد اوليه آن هيچ عمل رنگرزی صورت نگرفته باشد و برای تار آن از نخ پنبه‌ای مخلوط با موی بز و برای پرز آن از پشم خود رنگ استفاده می‌كنند. عشاير اين استان گبه را نوعی فرش با پرزهای بلند می دانند كه جنس پرز آن در قديم از پشم خود رنگ، تار آن مخلوط پشم و مو و پود آن پشم بوده است. در اين نوع بافت اصلاً از كاموا استفاده نمی‌شود. دار گبه‌بافی داری افقی است و نحوه‌ی بافت آن شبيه بافت قالی است. نوع گره تركی است و پرزها بلند چيده می شود. شيرازه پيچی اطراف آن اغلب با رنگ‌های روشن است. طرح و نقوش ذهنی بافت و هندسی است و در بين گبه‌ها به ندرت دو گبه مانند هم پیدا می‌شود حتی اگر بافنده يكی باشد.
نقوش رايج برای گبه‌های خودرنگ عبارتند از:
1- نقش حوضی: دارای گل‌های هندسی در رنگ‌های كرم و قهوه‌ای در حاشيه است و چندين مثلث پيوسته در وسط قالی.
2- نقش چنگ: عبارت است از چنگی كه بازوهای آن رو به خارج است. گاهی چنگ‌ها در تمام سطح گبه پشت سر هم تكرار می‌شوند و گاهی جدا از هم هستند.
3- نقش شير: كه به صورت منظم و نامنظم در كنار هم قرار گرفته‌اند.
4- نقش گل خرده (گل‌های ريز و چنگ و ستاره)
5- نقش ستاره
6- نقش سماوری: نقوش ذوزنقه‌ای
7- نقش كاجی
نقوش گبه‌های رنگی عبارت اند از:
1- نقش شير
2- نقش قرآنی كه در حقيقت همان نقش بوته يا بته جقه است كه در تزیينات اطراف قرآن ديده می‌شود.
3- نقش گل و بلبل
4- نقش مرغی: كه برگرفته از زمان ساسانی است و بيش تر در حاشيه كاربرد دارد.
5- نقش ستاره: كه بیش تر در داخل لوزی‌هايی قرار دارند.
6- نقش گل علمی با همان گل شاه عباسی؛ در اين نوع گبه‌ها حاشيه‌ها ساده ولی هندسی‌تر است.
گبه‌بافی در بیش تر مناطق روستايی و عشايری استان از جمله دو گنبدان، باشت، گچساران، تلگرد، چشمه بلقيس، ده شيخ، چرام، سراب تاوه عليا، سراب تاوه سفلي، مورد راز عليا، مورد راز سفلی مرسوم است.
گليم‌بافی در استان کهگیلویه و بویر احمد از نظر نوع مواد اوليه، دار و ابزار كار نقوش و طرح‌ها شباهت زيادی به استان فارس دارد و از سابقه‌ی طولانی برخوردار است. توليدكنندگان گليم‌ را زنان و دختران عشاير استان تشكيل می دهند كه از همان طفوليت اين كار را نزد بزرگ ترها ياد می‌گيرند و قادر به بافت كليه‌ی گليم‌ها و پياده‌كردن طرح‌های اصيل و سنتی و مشكل هستند. از مراكز مهم گليم‌بافی در نزديک ياسوج می‌توان به مورد راز عليا، مورد راز سفلی، گنجه كان، يوسف‌آباد، سپيدار، و تنگه سرخ اشاره كرد. از مناطق ديگر منطقه‌ی سادات محمودی كه در 5/1 كيلومتری ياسوج است و از نقاط مهم گليم‌بافی آن می‌توان به ميمند، رودشتی، وشتک، لما، خرسان، دهواره، كژمونچ و چشم ميرحسينی اشاره كرد.
هم چنين در منطقه‌ی درنمک، المور و گراب از توابع ده دشت و سربيشه، بيد زرد، سه راه بي‌بی حكيمه از توابع دوگنبدان گليم‌بافی رواج دارد. (منبع: تحقيقی پيرامون بافته‌ها ی استان كهكيلويه و بويراحمد، نسرين سياوشی)
با اين كه گليم‌بافی قديمی‌تر از قالی‌بافی است اما به دليل اين كه گره و پرز ندارد در برابر عوامل فرسايشی چندان مقاوم نيست و به ندرت گليم‌های قديمی يافت می‌شود. توليد گليم در اين استان كاملاً عشايری و روستايی است. دارها همانند دار قالی افقی و چوبی است. ابعاد گليم‌ها به طور معمول m6 × 5/10 است و پودگذاری به صورت يكی زير يكی رو بين تارها انجام می‌شود و در رج بعدی همين كار به صورت معكوس انجام می‌شود (تارهای زير، رو و تارهای رو، زير قرار می‌گيرند). بافت گليم‌ به بافت پارچه و چادرشب شبيه است. با هر رج بافت شيرازه پيچی نيز انجام می‌شود و گليم بافت ابتدا و انتهای كار در گليم، قالی، گبه و فرش وجود دارد. نقش‌ها ساده و بومی و بيش تر شبيه نحوه‌ی زندگی عشاير و روستایيان است كه از نقش‌های قالی و گبه هندسی تر است. اين نقش‌ها برگرفته از گل و ستاره و انسان با تركيب عمودی، افقی، عمودی افقی و لوزی است. نقوش شامل نقوش شانه، حوض، نقش لوزی، آغاجری، نقش چهارپر (نقش سفال نقوش) نقش خراسانی (تركيب‌بندی افقی) و دانه نگينی است. حاشيه‌ی گليم‌ها ساده و بدون تنوع است و معروف‌ترين حاشيه هفت و هشت و كتابی است. (منبع: بررسی وضع صنايع دستی استان كهكيلويه و بويراحمد و تحقيقی پيرامون بافته‌های استان كهگيلويه و بويراحمد، نسرين سياوشی)
زنان عشاير اين استان؛ به منظور حفاظت از خود و خانواده‌شان و نيز وسايل و لوازم ناچيزشان در برابر برف و باران از سياه چادر استفاده می‌كنند. سياه چادر با دستگاه های ساده و ابتدايی بافندگی از موی بز تابيده نشده به دست می‌آيد و معمولاً برای فروش بافته نمی‌شود. اين سياه چادرها با وجود داشتن منافذ متعدد در برابر آب كاملاً نفوذناپذير است. كهن‌ترين سابقه‌ی سياه چادر مربوط به تاريخ بين‌النهرين است. اين خانه‌های سيار در مدت زمان كوتاهی برپا شده و به راحتی برچيده می‌شود. كار چيدن موی بز برای بافتن سياه چادر توسط مردان انجام می‌شود و زنان آن ها را می‌شويند و می ريسند و می‌بافند. آن چه باعث ترجيح موی بز بر پشم گوسفند می‌شود، خاصيت موی بز است كه الياف بافته‌ی ان در اثر رطوبت قطور‌تر شده و از نفوذ آب باران به داخل سياه چادر جلوگيری می‌كند و در فصل گرما الياف نازک می‌شوند و عبور هوا امكان‌پذير می‌شود. از يک سياه چادر تا ده سال می‌توان استفاده كرد. دارها افقی است و نحوه‌ی بافت همان عبور دادن پود به صورت يک در ميان از ميان تارهاست مانند بافت پارچه. بعد از ریسيدن نخ‌ها آن ها را گلوله می‌كنند كه به آن ها بشير می‌گويند. دستگاه های دو وری افقی (ورد: برای جا به جا كردن تارها) بر روی زمين قرار مي‌گيرد و چله‌كشی انجام می‌شود. پودها به طور يک در ميان از زير و روی تارها می‌گذرد و بافت گونی مانندی ايجاد می‌كند و برای درست قرار گرفتن پودها از كركيت (دفه) استفاده می شود. اين سياه چادرها به درازای 4 تا 10 متر و پهنای 5/0 متر بافته می‌شوند و سياه چادر اصلی از به هم دوختن چند تكه از آن ها به دست می آيد. سياه چادرهای زمستانی از تابستانی، ضخيم‌تر است. برای برپا كردن سياه چادرها از تيرهای چوبی و طناب‌هايی به نام شباش استفاده می شود. به زبان محلی به اين سياه چادرها بهون می گويند. هر مته يا تكه از سياه چادر ديواره‌ای از اين خانه‌ی سيار را تشكيل می دهند.
جاجيم‌بافی: از ديگر توليدات سنتی منطقه كه به ويژه ميان روستایيان خواستاران زيادی دارد، جاجيم است. بافندگان پس از خاتمه جاجيم را بريده و از به هم دوختن دو تا سه تكه از آن جاجیم را در اندازه‌ی دل خواه خود درمی آورند. جاجيم معمولاً از پشم توليد می‌شود و رنگ‌های آن بسيار روشن و زيباست. تفاوت گليم و جاجيم در اين است كه گليم زبر و خشن‌تر است. جاجيم يكی از مناسب‌ترين پوشش‌ها برای كرسی‌ها در قديم بوده است و جاجيم‌ها ی هر منطقه نشان دهنده‌ی سنت آن ناحيه است. اين محصول به دليل اين كه سبک و ارزان است جهت زيرانداز و روانداز و رخت خواب پيچ مناسب است. در حال حاضر توليد جاجيم در كهگيلويه و بويراحمد به دليل جای گزين شدن پارچه‌ها ماشينی مشابه بسيار كم است. نقوش مورد استفاده در جاجيم بافی نقش خشت، لوزی، آغاجری، ماشوركش و ماريو (پله‌های هندسی صعودی). (منبع: بررسی وضعيت صنايع دستی كهكيلويه وبويراحمد؛ سازمان صنايع دستی ايران)
نمدمالی: اين هنر اكنون در شهر ياسوج رواج دارد. مواد اوليه مورد مصرف نمدمالان پشم گوسفند است. توليد‌كنندگان اين پشم را مستقيماً از ايلات و عشاير تأمين می كنند. فرآورده‌هايی كه توليد می‌شوند شامل نمد زيرانداز و پالتوی بعدی است كه بيش تر توليدات شامل نمد زيرانداز است.
توبره: يكی از زيباترين دست بافت‌های عشاير كهگيلويه و بويراحمد است كه دختران به عنوان جهيزیه به خانه‌ی شوهر می‌برند و به آن توربه نيز گفته می‌شود. توبره كيف مستطيل شكلی است كه دو طناب به دو طرف ان وصل شده است و در صحرا برای ريختن علف و علوفه استفاده می‌شود. نقوش روی توبره شامل نقش گل آدمی و گل توبره می‌شود.
آينه‌دان يا چنته: يكی از بافته‌هايی است كه در هر خانه و سياه چادری يافت می‌شود. كيف دسته بلندی است كه برای نگه داری قرآن كريم يا وسايل شخصی زنان به كار می‌آيد. نقوش آن معمولاً تک نقش و يا قاب قالی است و منگوله‌هايی به آخر آن اضافه می‌شده است. بافت چنته شبيه به گليم يا قالی است. گاهی دو روی آن قالی، گاهی گليم، گاهی يک رو قالی و يک روی ديگر گليم است. نقوش روی آن مانند نقوش قالی‌ها و گليم‌هاست.
سفره: از ديگر بافته‌های عشايری است كه در هنگام پخت نان از آن استفاده می شود به اين نحوی كه زنان عشايری موقع پخت نان چانه‌های خمير را روی آن می‌چينند. دستگاه آن دو وردی است و از نخ پنبه‌ای به عنوان تار و كامواهای رنگی برای پود استفاده می‌شود. قبلاً از مخلوط دو و پشم برای تار و از پشم سفيد برای پود و از پشم‌های رنگی برای ايجاد نقوش استفاده می‌شده است. زمينه‌ی سفيدرنگ سفره‌ها با نقوش ساده و مجزا تزیين شده است و به وسيله‌ی حاشيه‌های زيبايی محدود می شود بافت آن شبيه بافت پارچه است.
پشتی: برخی از عشاير اسكان يافته آن را توليد می‌كنند. اين پشتی‌ها قالی يا گليم‌های مربع شكل هستند. بيش تر اوقات هر دو رو قالی يا گليم و گاهی اوقات يک رو، قالی يا گليم است. نقوش مرسوم پشتی‌ها همان نقوش رايج گليم‌هاست. عشاير ترک برای تهيه‌ی رويه‌ی پشتی‌ها از بافتنی به نام گچمه استفاده می‌كند كه تركيبی از گليم‌بافی و قالی‌بافی است.
جور يا جوال: بافتی شبيه گليم دارد و ابتدا به شكل يک مربع بافته می‌شود. آن را از وسط تا كرده و اطرافش را می‌دوزند كه به شكل يک كيسه می‌شود. در قسمت پشت ورو دو دسته دارد كه عشاير برای حمل و نقل مواد مصری از آن استفاده می‌كنند.
جانماز: عبارت است از گليمی با تار موی بز و پود پشمی برای بافت آن از كرک شتر استفاده می‌شود كه بر اساس عقيده‌ی آنان اين سنت پيامبر است. اين محصول ساده و بدون نقش است و اين به دليل اخلاص و بی‌ريا بودن در درگاه خداوند است.
نمک دان: بافته‌ی عشايری است كه در گذشته جهت حمل نمک از آن استفاده می‌شد كه در حال حاضر بافت آن از رونق افتاده است. اين بافته مخلوطی از مو و پشم است و بر روی دستگاه چهار ورودی (ورد: برای زير و رو كردن تارها) و به شيوه‌ی بافت گليم و قالی بافته می‌شود. نمكدان يک كيسه‌ی چهارگوش است كه در بالا آن گلويی چهارگوش با زاويه‌ی 90 نسبت به چهارگوش اوليه قرار دارد و در هر دو طرف گلويی دو دسته از جنس تارها تعبيه شده است. نقوش روی آن بيشتر لوزی‌های كوچک به رنگ‌های متنوع و پشت سر هم است.
جُل: يكی از بافته‌های خاص زندگی عشايری است. كه برای پوشاندن چهارپايان خصوصاً اسب و الاغ استفاده می‌شود. بافت جُل ساده و يک رو است شبيه گليم بافته می‌شود و بدون نقش است. گاهی سوزن دوزی‌های هندسی بر روی آن انجام می‌شود. در گذشته برای بافت آن از پشم استفاده می‌شد ولی امروزه از پنبه استفاده می شود.
خورجين: جهت حمل آذوقه به پشت چهارپايان انداخته می‌شد شكل ظاهری آن مانند دو كيسه است كه از يک طرف دهنه به هم متصل شده است. بافت آن مانند گليم است و دارای پود پشمی و تار پنبه‌ای است. نقوش روی آن بیش تر راه راه و دارای رنگ‌های متنوع است.(منبع: مجموعه‌ی راهنمای جامع ايرانگردی - استان كهكيلويه وبويراحمد – حسن زنده‌دل و دستياران).
گچمه بافی: از صنايع دستی انحصاری كهگيلويه و بويراحمد است. هنری مركب از گليم و قالی است كه در زمينه‌ی گليم بافی گل‌های قاليچه‌ای بافته می‌شود. در بافت گچمه از پود استفاده نمی شود بلكه از خامه‌ای كه در بافت گليم استفاده می‌شود بهره می‌گيريد و طرح‌های آن به صورت برجسته بافته می‌شود. از اين ساخته به عنوان زيرانداز و يا تزيين چادر استفاده می‌كنند.
ادامه...
تماشای شیوه زندگی عشایر کوچ نشین همواره یکی از مهم ترین جاذبه های گردشگری اجتماعی استان کهگیلویه و بویر احمد را تشکیل می دهد. ايل های مستقر در استان کهگیلویه و بویر احمد ایل های بزرگ و مشهوری هستند که به دلیل اهمیت و فراوانی آن ها توضیحات کامل در زیر آورده می شود. سرزمین ایلات کهگیلویه و بویراحمد در شمال و مغرب ممسنى قرار دارد، در اینسرزمین، سه گروه بزرگ عشایر لر به‌نام‌هاى جاکی، باوی و آقاجری سکونتداشتند. ایل جاکى خود به دو قسمت: چهار بُنیچه و لیراوی تقسیم مى‌شد مردم ايناستان به گویش لرى سخن مى‌گویند. همه مسلمان و پیرو مذهب شیعه اثنى عشرىهستند.ایل بویراحمد بزرگترین ایل منطقه کهگیلویه‌است که پیرامون نیمی ازجمعیت کهگیلویه را تشکیل می‌دهد. این ایل در سرزمینی به‌وسعت گمانه زده ۶۵هزار کیلومتر مربع یعنی پیرامون ۴۲ درصد مساحت کل منطقه پراکنده هستند. منطقه مزبور از دید جغرافیائی به دو بخش جدای از هم ازهم، گرمسیر و سردسیربخش می‌شود. پیرامون ۱۷۰ سال پیش، ایل بویراحمد که پر توان‌ترین ایلات بود،رئیس ایل، ایلخانان بویراحمد بخش‌هائی از سرزمینهای پشتکوه، هم‌چنینبخش‌هائی از بلاد شاهپور، تِل خسرو و رِوِن“ را در تصرف داشت.اکنون از دیدبخشهای سیاسی، سرزمین بویراحمد کهگیلویه از سه بخش مجزاء از هم بخش می‌شودکه گروه‌هائی از ایل بزرگ بویراحمدی در آن زیست دارند. این سرزمینهایسه‌گانه عبارت است از:
۱. منطقه بویراحمد گرمسیر ۲. منطقه بویراحمد علیا ۳. منطقه بویراحمدسفلی
مردمی که در این سرزمینهای زندگی می‌کنند همه خود را از ایل بویراحمدیمی‌دانند و میان آنها روابط خویشاوندی وجود دارد.
ادامه...


کهگيلويه و بويراحمد از نظر آب و هوا به دو قسمت سردسيری و گرمسيری تقسيم می شود. قسمت گرمسيری منطقه ای پست با ارتفاع متوسط حدود 900 متر از سطح دريا و قسمت سردسير منطقه ای مرتفع با ارتفاع متوسطی در حدود 2100 متر از سطح دريا است. وسعت مناطق سردسيری و گرمسيری به شرح زير است:
الف- منطقه سردسيری در مجاورت استان های فارس، اصفهان و چهار محال و بختياری واقع شده، دارای آب و هوای معتدل كوهستانی است و همواره منطقه ييلاق عشاير بوده است. درجه حرارت اين ناحيه از 36 درجه سانتی گراد در گرم ترين ماه های سال تا 10 درجه سانتی گراد زير صفر در فصل سرما متغير است. در اين منطقه به علت ريزش برف و باران ميزان آب های سطحی و عمقی فراوان است و همه جا تراكم نسبی و تنوع جنگل به چشم می خورد. متوسط بارندگی در اين ناحیه 600 تا 800 ميلی متر بوده و بارندگی آن از آبان ماه آغاز و تا آخر ارديبهشت ماه به تناوب ادامه پیدا می کند. ريزش بارش ها در نقاط سردسيری بيش تر به صورت برف و در مناطق گرمسيری بيش تر به صورت باران است.
ب- منطقه گرمسيری که در مجاورت استان های بوشهر و خوزستان واقع شده، دارای آب و هوای خشک و نيمه خشک است. بیش ترین درجه حرارت در اين ناحيه 47-45 و کم ترین آن 5/2- 0 درجه سانتی گراد است. در مقايسه با ناحيه سردسير، ميزان بارندگی در اين ناحيه بسيار كم بوده، به طوری كه متوسط بارندگی در گچساران 350 تا 400 و در چرام 400 تا 500 ميلی متر است. اين منطقه از گذشته محل قشلاق عشاير كوچ رو بوده است.
در اين استان بادهايی با جهات مختلف می وزند كه به دو دسته ی بادهای موسمی و بادهای محلی تقسیم می شوند. بادهای محلی شامل: بادآشوب، بادزيرروز، بادحيران و بادچوغان است که از جمله بادهای معروف استان کهگیلویه و بویر احمد محسوب می شوند.

 

ادامه...
مرکز گردشگری علمی-فرهنگی دانشجویان ایران
تمام حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به مرکز گردشگری علمی-فرهنگی دانشجویان ایران می باشد و استفاده از مطالب با ذکر منبع بلامانع است.
Copyright ©2018 istta.ir All rights reserved. Powered & Designed by WebTakin.ir , Graphic by Yousefi
logo-samandehi